علي كيانعلي كيان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

علی كيان سوری

مسواك بزن فسقلي

هر شب مامان سر مسواك زدن شما برنامه ي ويژه داره !!!! وقتي بهت قطره آهن ميدم خيلي برام مهمه تا دندوناي خوشگلت سياه نشه براي همين هر شب مسواك ميارمو ميكشم روي دندونات شمام با اعتماد بنفس كامل مسواك و ميگيري تا خودت مسواك كني البته دستاتو !!!! چون از برسش خوشت مياد مدام انگشتاي كوچولوتو ميكشي روي مسواك و منم اي حرص ميخورم ! اي حرص مي خورم !   ...
28 ارديبهشت 1392

كيان با طعم پودر سير

امروز گل پسرم براي مامان كلي آشپزي كرده !!!! تو آشپزخونه مشغول كار بودم و شما هم طبق معمول داشتي با درب هاي قابلمه ها بازي مي كردي كه يكدفعه ديدم سر تا پات سفيد شده!!! آقا كيان شيطون بلاي مامان از تو كابينت پودر سير و برداشته بودي و تا ميتونستي همه اطرافت پخش كرده بوديش و همه ي دست و صورتت سفيد شده بود.  اون لحظه نمي دونستم بخندم يا گريه كنم . تازه همه جارو تميز كرده بودم و داشتم دعوات ميكردم و ازت عكس مي گرفتم شمام هاج و واج منو نگاه مي كردي كه اگه كارت بد بوده چرا دارم مي خندم!!! ...
21 ارديبهشت 1392

روز مادر

ديروز روز مادر بود و من و شما و بابا با خاله النازينا رفتيم دربند تا 1 شب كه بيدار بودي هيچ همش مي گفتي ببريمت دم حوض كه آب بازي كني!!!!!! اينم چند تا عكس ناز از شما   ...
13 ارديبهشت 1392

تاتي تاتي گل پسر

امروز 92/02/08 و كيان مامان اولين قدم هاي زندگيشو تنهايي برداشت. گل پسرم امروز با خودم اوردمت كارخونه و شما وقتي كفش پات بود و زمين هم كاملا سراميك بود و شما براي اينكه زمين نيفتي مجبور شدي راه بري( حدودا 2 متر) خييييييييييييييييييييييييييلييييييييييييييييييييي خوشحالم. ...
9 ارديبهشت 1392

تولد سارينا جون

روز 92/01/20 سالروز تولد خاله سانازو عمو سعيدو سارينا جونمون بود و ما هم به خونشون رفتيم و خيلي خوش گذشت و شما گل پسر مامان كاراي بامزه زيادي انجام دادي مثلا وقتي سارينا مي رقصيد تو مثل آدم بزرگا هي دست ميزدي و ميگفتي آه ، آه، آه....... يه كار جديدم كه ياد گرفتي اينه كه وقتي ازت مي پرسم مامانو چند تا دوست داري مي گي 10 تا!!! واي انقدر اين حرف زدنتو دوست دارم كه نگو !!! دو تا دندون بالايي پسرم هم ديگه كاملا خودشو نشون داد ، مباركت باشه همه ي زندگيم . و اين هم يكي از 4 تا بادكنكي كه تركوندي!!!!!!!!! ...
24 فروردين 1392

بستني خور مامانش

موقع خوردن بستني انقدر شيرين و بامزه ميشي كه مامان دلش نيومد عكساي بامزتو تو وبلاگت نذاره، به تنهايي يه بستني بزرگو نوش جان ميكني و حتما بايد چوب بستني تو دستاي خودت باشه وگرنه بهت مزه نميده !!!!!! ...
19 فروردين 1392